معنی موچه پردار
حل جدول
لغت نامه دهخدا
موچه. [چ َ / چ ِ] (اِ) به لغت اصفهان قثاء بری است. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). رجوع به قثاء بری و موجه شود. || گیاهی خودرو از تیره ٔ چلیپائیان است که در مزارع میروید و بمناسبت ریشه های بلند و عمیقش یکی از آفات مزارع است و در رنگرزی به کار است.
پردار
پردار. [پ َ] (نف مرکب) به پَر. صاحب پَر. دارای پر.
گل پردار
گل پردار. [گ ُ ل ِ پ َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نامی که در اطراف رشت به اوجا دهند. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ فارسی هوشیار
مغولی پایه، وزیری
پردار
(اسم) دارنده پرصاحب پر دارای پر مقابل بی پر.
متاع پردار
کالای پر دار کالای پر سود
گویش مازندرانی
صوتی برای حرکت دادن اسب
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
واژه پیشنهادی
رمه
معادل ابجد
461